گاهی وقتا اونقدر آدم حالش بده که با هیچ کلمه ای، هیچ غزلی و هیچ جمله ای نمی تونه اون حال رو وصف کنه. این وقتا زمان در گذشته متوقف می شه. توقفی جانفرسا در تحمل داغی که حتی گذر سال ها نمی تونه دردش رو کم کنه. دیگه چیزی برات نمی مونه جز آینده ای که می دونی قراره سال ها با یک تلخی بی پایان کش پیدا کنه. کاش این «کابوس» تلخ روزی به یک «رویا» ی شیرین ختم بشه...
برچسب : نویسنده : 0javadrezaee8 بازدید : 7